دارم شبی که دوزخ از آن علامت ست
از روز من مپرس که آن خود قیامت ست
یا رب! ترحمی که ز سنگ جفای چرخ
ما دل شکسته ایم و ز هر سو ملامت ست
بر آستان عشق سر ما بلند شد
وین سربلندی از قد آن سروقامت ست
رفتن ز کوی او کرمی بود از رقیب
این هم که رفت و باز نیامد کرامت ست
ثابت قدم فتاده هلالی به راه عشق
او را درین طریق عجب استقامت ست!